
نگاهی تاریخی به بازیگری
در آغار کار سینما، بازیگران بیشتر از تئاتر قرض گرفته میشدند اما ضمن اینکه هنرپیشگان تئاتر به دید تحقیر به سینما نگاه میکردند، بازی مبالغهآمیزشان که سبک بازیِ تئاتری بود در مقابل تصویرهای درشت سینمایی مبالغهآمیزتر و گاهی حتی مضحک که نظر میرسید.
در ادامهی این مشکل آمریکاییها به جای استفاده از بازیگران تئاتر که نامشان اعتبارآور و گیشهمحور بود از بازیگران بدون سابقهای استفاده کردند که ملاک انتخابشان جوانی و زیبایی بود؛ مری پیکفورد (M.Pickford) و ولیلیان گیش (L.Gish) دو بازیگر مطرح سینما بودند که با همین معیار انتخاب شدند.
در این میان که در اروپا مدارس بازیگری سینما تاسیس میشد، فرانسه اجازه داد بازیگران از تئاتر به سینما بیایند و با شناختن ظرافتهای این مدیوم تصویر، خود و حرکات بدنشان را سازگار کنند.
در نتیجهی این زمان دهیِ فرانسویها، به سرعت در بازیگری سینما پیشرفت کردند، به حدی که آمریکا به جای تزریق بازیگر از بین مدلها به بازیگران فرانسوی روی آورد، البته نمیشود این موضوع را نادیده گرفت که زیبایی هنوز هم الویتِ آمریکایی ها در سینما بود.
هر چه تعداد فیلمهای ساخته شده و تعداد تماشاگران سینما افزایش مییافت، مراودهی هنری باعث بالا رفتن توقع مخاطب و افزایش ظرافتهای بازیگری و پیشرفت هنر بازیگری شد.
حضور بازیگران اروپایی به خصوص فرانسوی در آمریکا زیر لوای صامت بودن سینما داشت به آرامی و خوشی پیش میرفت تا اینکه با اضافه شدن صدا به سینما به علت تفاوت لهجه، بسیاری از اروپایی ها مجبور به برگشت به کشورشان شدند.
بارز ترین نمونهی سقوط در این برهه، "جان گیلبرت" بود.
در نهایت پیوند بین سینما و تئاتر و بهرهگیری متقابل این دو از هم در بازیگری یک نوع سبک ناتورالیستی نسبتا متعادل بوجود آورد.
خارج از آمریکا و انگلیس بعد از ظهور صدا، مرز بین بازی تئاتری و سینمایی نسبتا تفتیک نشده باقی ماند، مخصوصا در فرانسه که "هنرپیشه" بیشتر هنرمند قلمداد میشد تا کالایی تجاری.
">
نگاهی تاریخی به بازیگری
در آغار کار سینما، بازیگران بیشتر از تئاتر قرض گرفته میشدند اما ضمن اینکه هنرپیشگان تئاتر به دید تحقیر به سینما نگاه میکردند، بازی مبالغهآمیزشان که سبک بازیِ تئاتری بود در مقابل تصویرهای درشت سینمایی مبالغهآمیزتر و گاهی حتی مضحک که نظر میرسید.
در ادامهی این مشکل آمریکاییها به جای استفاده از بازیگران تئاتر که نامشان اعتبارآور و گیشهمحور بود از بازیگران بدون سابقهای استفاده کردند که ملاک انتخابشان جوانی و زیبایی بود؛ مری پیکفورد (M.Pickford) و ولیلیان گیش (L.Gish) دو بازیگر مطرح سینما بودند که با همین معیار انتخاب شدند.
در این میان که در اروپا مدارس بازیگری سینما تاسیس میشد، فرانسه اجازه داد بازیگران از تئاتر به سینما بیایند و با شناختن ظرافتهای این مدیوم تصویر، خود و حرکات بدنشان را سازگار کنند.
در نتیجهی این زمان دهیِ فرانسویها، به سرعت در بازیگری سینما پیشرفت کردند، به حدی که آمریکا به جای تزریق بازیگر از بین مدلها به بازیگران فرانسوی روی آورد، البته نمیشود این موضوع را نادیده گرفت که زیبایی هنوز هم الویتِ آمریکایی ها در سینما بود.
هر چه تعداد فیلمهای ساخته شده و تعداد تماشاگران سینما افزایش مییافت، مراودهی هنری باعث بالا رفتن توقع مخاطب و افزایش ظرافتهای بازیگری و پیشرفت هنر بازیگری شد.
حضور بازیگران اروپایی به خصوص فرانسوی در آمریکا زیر لوای صامت بودن سینما داشت به آرامی و خوشی پیش میرفت تا اینکه با اضافه شدن صدا به سینما به علت تفاوت لهجه، بسیاری از اروپایی ها مجبور به برگشت به کشورشان شدند.
بارز ترین نمونهی سقوط در این برهه، "جان گیلبرت" بود.
در نهایت پیوند بین سینما و تئاتر و بهرهگیری متقابل این دو از هم در بازیگری یک نوع سبک ناتورالیستی نسبتا متعادل بوجود آورد.
خارج از آمریکا و انگلیس بعد از ظهور صدا، مرز بین بازی تئاتری و سینمایی نسبتا تفتیک نشده باقی ماند، مخصوصا در فرانسه که "هنرپیشه" بیشتر هنرمند قلمداد میشد تا کالایی تجاری.